کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : سید پوریا هاشمی     نوع شعر : مدح و ولادت     وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن     قالب شعر : مربع ترکیب    

پری برای منـاجـات نیـمه‌شب بدهـید            نگـار آمـده پس بـاده روی لب بدهـید
مرا همیـشه فـقـیر الحسن لقـب بدهید            مـرا ز قـوم بـنـی سامـرا نسب بدهید


سرم که گرم تو شد خوب و سربه راه شدم
مـسـافـر سـفـر «سُـرِّ مَـن‌ رَءا ه» شـدم

خوشم که محمل لیلی رکاب داد به من            مجال دیدن رویش به خواب داد به من
خمار بودم و ساقی شراب داد به من            شرابی از نجـف بـوتـراب داد به من

که از نجف بروم سامـرا و هو بکشم
حدیث عشق تو
را به هزار سو بکشم

دلم‌ به گیسوی تو بسته است وا نکنی            جـدا شـدم ز هـمه تا مرا رهـا نکـنی
نیـاید آنکـه مرا خـاک زیـر پا نکـنی            بگـو چـکـار کـنم گر مرا دعا نکـنی

حرام‌ باد نفـس گر که نیست پای شما
مباد سـر به تـنم‌ گر نـشـد فـدای شما

خـدا نوشت خـدایی کـنی و سر باشی            برای من، منِ بی‌دست و پا پدر باشی
به شیعـیان گـرفـتار خود سـپر باشی            امام مـفـتـرض الطـاعـه بـشـر
بـاشی

من آمدم به سویت از سوی ملیکه قم
مــرا پــنــاه بــده ای امــام
یــازدهــم

تــمـام مـردم ایـران تـب شـمـا دارنـد            امـیـد پـر زدن سـمـت سـامـرا دارنـد
چه اشـتـیاق عجـیبی به
آن هوا دارند            به دل هـوای ضـریـح جدید را دارند

پرم بده روی آن گنبدی که خورشید است
کسی شبیه تو آقا کجا و کی دیده است

خراب شد حـرمت باز زود احـیا شد            در حـرم به روی خیل زائران وا شد
دوباره دور تو از زائران چه غوغا شد            ز نـور گـنـبد تو کل شـهـر زیـبـا شد

میان‌ صحن از بغض سینه می‌سوزد
دلـم بـرای غـریب
مـدیـنـه می‌سـوزد

اگرچه یک حسن فـاطـمه حـرم دارد            ولی یکی دگرش غم بروی غـم دارد
نه گنبد و نه ضریح و نه یک علم دارد            و صحن خاکی او اشک و روضه کم دارد

بـرای غـربت او تـا ابـد سـخـن دارم
هرآنچه را که خدا
داده از حسن دارم

: امتیاز

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

دوباره دفترِ شعرم پر از «حسن جان» است           به سرزمینِ غـزلـواره؛ واژه‌باران است

چه ریسه‌ای‌ست، که تسبیحِ نور، بافته‌اند           برای ذکـرِ من امشب سـتاره‌بـندان است


بـه عــشـقِ آمـدنِ ایـن سُـلالـۀ رضــوی           نباتِ شـعـرم، سوغـاتیِ خـراسـان است

همانکه چهرۀ او سُرَّ مَن رأی‌ست، رسید           به نورِ مقدمِ او کور، چشمِ شیطان است

کـریـم‌زاده و مانـنـد مجـتـبـاسـت، کـریم           هر آنکه در نَزَد این خانه را پشیمان است

اگـر چه شُـهـرۀ خـلـق‌انـد سـامـرایـی‌هـا           ولی گـداییِ او شـغـلِ اهـلِ ایـران اسـت

به حج نرفت، ولی کعبه نیز، می‌دانست           که او مجاورِ هر روزِ صاحبِ خانه‌ست

زیـارتِ حـرمـش بـا ظـهـورِ فـرزنـدش           تـمام خواسـتۀ ما؛ هم این و هم آن است

اگر چه شاد، ولیکـن پُر از غـمیم، همه           و بدترین غمِ این روزگار، هجران است

خـدا کـنـد که بگـویـند، در شب مـیـلاد:           شب جـداییِ از یار، رو به پـایـان است

: امتیاز

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : رضا یعقوبیان نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن قالب شعر : مربع ترکیب

در هشتم از ماه ربیع لطف مکرر آمده           بر خاکیان از سوی حق ماه منـوّر آمده
از نسل آل مصطـفی روح مطهـر آمده           ای
عاشقان ای عاشقان جود مصوّر آمده


آمد گلی در این جهان با عطر و بوی حیدری
در خانه هادی رسید امشب امام عسکری

شهر مدینه بهر او چون وادی طور آمده           حوران جنّت از سما با شادی و شور آمده
جبریل بهر تهنیت شادان و مسرور آمده           چون مظهر ذات خدا نورٌ علی نور آمده
با خلق و خوی فاطمی این گل بود حیدر مرام
بر خلق عالم از کرم حق داده امشب بار عام

امشب ز دریای شرف دُرّ ثمین آمد پدید           از آسمان دین حق خورشید دین آمد پدید
در بیت هادی مظهر حیِّ مبین آمد پدید           ای شیعیان مرتضی حبل‌المتین آمد پدید
برگـو به
شیـعه مـایـۀ آرامش جان آمده
ای دردمندان جهان دارو
و درمان آمده

از سوی خالق بر زمین بر شیعه عزت می‌رسد           امشب ز یمن مقدمش باران رحمت می‌رسد
نوری دوباره جلوه از قرآن و عترت می‌رسد           یازدهمین دُرّ ولا از بحر عصمت می‌رسد
ای اهل دل هنگامۀ جشن و سرور و شادی است
روشن از این نور جلی چشمان و قلب هادی است

نجل علی و فاطمه نور دل پیغمبر است           این نور حق دوم حسن از دودمان حیدر است
پور امام هادی و بر کل هستی رهبر است           چون جد و آبائش حسن شافع به روز محشر است
این گلبن عالی نسب ماه جمالش هاشمی‌ست
او مظهر ذات خدا خوی خصالش فاطمی‌ست

در زهد و تقوا و شرف چون حضرت طاهاستی           سوسن بود مادر ولی زیبا گل زهراستی
در هر کجا گر بنگری شور و شعف برپاستی           امشب گل بـاغ نـقی زینت ده دنیـاسـتی
از یمن این زیبا پسر شهر مدینه گلشن است
چشم تمام اهل دل از مقدم او روشن است

با عطر و بوی احمدی ماه جمالش کوثری‌ست           بهر دهم مولای دین او مجتبی دیگری‌ست
چون جد مظلومش حسین او شیوه اش روشنگری‌ست           این حیدری خوی و خصال مولای عالم عسکری‌ست
با اذن خـلاق مـبـین کار خـدایی می‌کند
از مشکلات این جهان مشکل گشایی می‌کند

امشب ز شادی و شعف شیعه شده دلشاد تو           رفته مدیـنه این دلـم اندر شب میلاد تو
مولای عـالم یا حسن دلها نمـوده یاد تو          
بنهاده حق در قلب من مهر تو و اجداد تو
شادم که از لطف خدا دلخسته مهمان توأم
از روز اول یا حسن ریزه خور خوان توأم

تو گلبن عصمت ولی من بر تو خارم یا حسن           از لطف خاص کبریا حب تو دارم یا حسن
مهر و ولایت در جهان داد اعتبارم یا حسن           شد نوکـری درگه تو افـتخـارم یا حسن
هستم تمام عمر خود شرمندۀ احسان تو
با دست خالی
آمدم دست من و دامان تو

مولای خوبان جهان جانم فدای تو حسن           شکر خدای مهربان هستم گدای تو حسن
در دل نهاده ذات حق مهر و ولای تو حسن           گشته بهشت و جنت من سامرای تو حسن
مولا ز طفلی از کرم مهرت عجین شد با گلم
با یک نگاه مرحمت حل کن تمام مشکلم

ای غنچه یاس فاطمی مجنون صحرای توأم           شد افتخارم در جهان خاک کف پای توأم
از کودکی مولای من غرق تمنای توأم           لطف خـدا شد شاملـم مست تولای توأم
ای آنکه هستی در جهان بر شیعیان چون آفتاب
بر این دل زار (رضا) نور ولایت را بتاب

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

ای غنچه یاس فاطمی مجنون صحرای توأم           از بسکه خوبی و کریم خاک کف پای توأم

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : علی مهدوی نسب نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

باز هم دل وا شد از فصل بهار سامرا            آمــده نـــورالله والا تـــبــار ســـامـــرا
دومـیـن مــاه دل آرای دیــار ســامــرا            در حـقـیقت بر دل عـالم قـرار سـامرا


آمده دوم حـسن در خـانـۀ چـارم عـلی
از جبین انورش کلّ جهان شد منجـلی

بر روی دست حُدَیثه، دُرنشان حیدر است            هم جواد و هادی و ابن الرضای دیگر است
او صدف بر گوهر والامقام آخر است            کوری عباسیان بر اهل عالم سرور است

او دهـم نائب برای منصب حـیدر شده
هرکه باشد منکر این امر حق کافر شده

او بهـارِ در زمستانِ ربیع الثانی است            از طلوعش بر غروب غم دم پایانی است
بر روی عرش معلاّ بزم نغمه‌خوانی است            گوئیا شخص خدا در این مجالس بانی است

آمده دوم حسن زان رو ربیع دوم است
در حقیقت مطلع این ماه روز هشتم است

من شدم نوکـر شده آقا امـام عسکـری            تا ابـد آن نـور پـا بـرجا امـام عسکری
شد نجـات محـشر فـردا امام عسکری            دین من گـردیده کامل با امام عسکری

بر روی قلبم خدا نام حسن جان را نوشت
خاک من را از ازل با بغض اعدایش سرشت

خـوانده او راه تقـرّب را تـولاّی بتـول            دشمـنی با دشمـنان آل او اصل اصول
طبق قرآن، طبق هر وحی خدا، گفته رسول            هر عبادت با تبری می‌شود تنها قـبول

او تمام هست را پابست حیدر خوانده است
هر که دارد بغض اعدا را برادر خوانده است

ای پـدر بـر آخـرین گـلـدسـتـۀ آل عـبا            بر ظهور مـهـدی‌ات آقا دگر بنـما دعا
کی شود شیعه ز درد دوری‌اش دیگر رها            بر رخ زیـبای او این دیـده گردد آشـنا

می‌شود روزی تماماً شیعه شهر سامرا
می‌رود با
مهدی‌ات شیعـه پیـاده کربلا

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

او دهـم نـائب برای منـبـر حـیـدر شده           هرکه باشد منکر این امر حق کافر شده

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : سید هاشم وفایی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

دوباره موج شادی تا ثریا می‌برد ما را           چو بوی گل به باغ آرزوها می‌برد ما را

تو گویی پور موسی خیمه زد در وادی سینا           که نور روی او تا طور سینا می‌برد ما را


گل روی امام عسکری ای دل تماشایی ست           که شوق دیدنش بهر تماشا می‌برد ما را

نسیمی آشنا همراه خود همچون غبار امشب           به سوی کوی او بهر تمنّا می‌برد ما را

اگر چه کمتریم از ذرّه اما جذبۀ شوقش           به سـوی آفـتاب عـالـم آرا می‌برد ما را

بزن دست طلب بردامن مهر وتولاّیش           که این مهرو ولا تا عرش اعلا می‌برد ما را

به ساحل می‌برد ما را امید رحمتش آخر           اگر موج گنه دریا به دریا می‌برد ما را

بود منجی عالم مهدی موعود فرزندش           که یادش سوی گلزار تولاّ می‌برد ما را

پی او کاروان درکاروان دل می‌شود راهی           که شوق وصل او صحرا به صحرا می‌برد ما را

وفایی جذبۀ این عشق را نازم که تا یثرب           به بـال آرزو بی‌مـنت پـا می‌بـرد ما را

: امتیاز

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : رضا یعقوبیان نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

عـالـم هـسـتـی چـه رویـایی شـده            در مدیـنه شـور و غـوغـایی شده

هـر دلی امـشب مـسیـحـایی شـده            خـانـۀ هـــادی تــمــاشـایــی شـده


سـر زد از یـثـرب مه هر انجـمن

آمـده در ایـن جـهــان دوم حـسـن

درب رحـمت بر روی ما وا شده            شور عـشق و عـاشـقی معـنا شده

در گــلـسـتــان ولا گــل وا شــده            هـــادی دیـن خــــدا بــابـــا شــده

آمـده مـنـشـور عــشـق و دلـبـری

حـجـت بـر حـق امـام عـسـکـری

نـوری از انـوار سـرمـد می‌رسد            از خـدا الـطـاف بـی‌حـد می‌رسـد

غـنچـه‌ای از بـاغ احـمـد می‌رسد            حــامــی دیـن مـحــمــد مـی‌رسـد

عــاشـقـان هـنـگـام شــادی آمــده

در جـهـان فـرزنــد هــادی آمــده

از مـدیـنـه ســرزده نــوری دگـر            نـخـل دیـن بـار دگـر داده ثــمــر

هـادی دیـن در بـغـل دارد قــمـر            روی ماه عـسکـری شد جلـوه‌گر

رهــبــر دنـیـا و دیـن آمــد ز راه

می‌بـرد دل از پـدر بـا یک نـگـاه

در ســپـهــر دیـن حـق مـاه آمـده            بــــاز از ره هـــــادی راه آمـــده

رهـــزن دلـــهــای آگــــاه آمـــده            عـسـکـری با عـزّت و جـاه آمـده

نــور بـخــش کـل هــسـتـی آمــده

مــظـهــر یـکــتـا پـرسـتــی آمــده

عـاشـقـان عـیـد آمـده عـیــد آمـده            از ســوی حـق نــور امــیـد آمـده

نــوری از انــوار تـوحــیــد آمـده            در سپـهـر عـشـق، خورشید آمده

عـید مـیــلاد عید هم عـهـدی شده

زیـنت مـجـلـس ابـاالـمـهـدی شده

این پـسـر نـور خـدای داور است            از تـبار حـضرت پیـغـمـبر است

در شجاعت همچو جدش حیدر است            او شفیع شیعـیان در محـشر است

این پسر ابن الرضای سـوم است

همچـو اجـدادش پـنـاه مردم است

حیدری خصلت بود زهرا صفات            روح ایـمان، معنی صبـر و ثبات

بر هـمه باشـد حـسن باب نـجـات            نــام او حـلال جــمـع مـشـکـلات

مـهـر و حُـب او بـود نــور امـیـد

شیـعۀ او تا به محـشـر روسـپـیـد

این پسر باشد چون زهرا با وقار            پای تا سر لطف وجـود و اقـتدار

داده بـر شـیـعـه ولایـش اعـتـبـار            بـیـقـراران را بـود مهـرش قـرار

همچو هادی او بود خورشید دین

شیـعـیـان را او بود حـبل المـتـین

عـالـم هــسـتـی بـود حــیــران او            من مسلـمان گـشـته از ایـمـان او

گـشته ام از لطف و از احسان او            در شـب مـیــلاد او مـهــمــان او

کـار ایـن مـولاسـت ذرّه پـروری

هـسـتم از طـفـلی گدای عسکری

غـرق در دریـا مـنـم، تو سـاحـلم            بـر در کـویـت ز طـفـلـی سـائـلـم

بـا ولای تـو در عــالــم کــامــلـم            لـطـف تو مـولا شد امشب شامـلم

ای که هستی همچو حـیدر دلنواز

ســائـل تــو آمــده غــرق نــیـــاز

بـی پـنـاهـم بـی پـنـاهـم بـی پـنـاه            برمن مسکـین توهستی تکـیه گاه

آمــدم ســوی تـو از لــطــف الاه            سـائـلت را از کـرامت کن نـگـاه

ای که هستی در کرامت بی نظیر

در شب میـلاد خود دسـتـم بگـیر

ای که برعالم حسن هستی بصیر            در کرم در جود هستی بی نظـیر

همچو زهـرا مادرت خـیر کـثـیر            هستی از خـیل گـدایان دستـگـیـر

بـر غـلامـی تو هـسـتـم مـفـتـخـر

بر(رضا) از مرحـمت بنـما نظر

: امتیاز

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : محمدحسین رحیمیان نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

مـا گــدائـیـم گـدائـیـم گـدای دو حــسـن            زیر دین کرم و لطف و عطای دو حسن

وای اگر نان خور هر بی‌سر و پایی بشویم            روزی ما گره خورده به وفای دو حسن


زنــده و مُــردۀ مـا فــرق نـدارد فــردا            اگـر امـروز نـمـیـریـم برای دو حـسـن

تا فـدایی سـر قـاسـم و مـهـدی هـستـیـم            هست پشت سرمان دست دعای دو حسن

تا ابـد هر چه خـلیفه است فدای علی و            تا ابد هر چه کریم است فدای دو حسن

با حـسن‌های عـلی تا که رفـاقـت داریم

هـمه جـا تـا ابـد آقـایی و عـزت داریـم

بـاز هم‌ معجـزه، در دل هـیجان می‌آید            در جهان عطر دل انگـیز جـنان می‌آید

این چه سری است که امشب به مشام جانم            عـطـری از نـیـمه مـاه رمضان می‌آیـد

کـیـنه تـوزان جـمل زیر لحـد پـوسیدند            در عوض باز حسن جان به جهان می‌آید

چه گنهکار چه مؤمن همه مهمان هستند            حـضـرتِ خـیـر رسانِ هـمگـان می‌آیـد

به زمین کرده قـدم رنجه شهنشاهی که            وقت مدحـش، قـلم شعـر به جان می‌آید

باز طـوفان بلا را زده پس کـشتی دین

آمـده یــازدهـم‌ مـرشـد جـبــریـل امـیـن

نیست غم گر نکند دست کسی وا گره‌ام            نوکـر حـلـقه به گـوش حـسن سامـره‌ام

شـده‌ام شـاپـرک شـمـع وجـود پـسـرش            ایمن از بی‌کسی و درد و غم و دلهره‌ام

شده در سامره تصویر دو گنبد از نور            مثل بین الحرمین خاص ترین منظره‌ام

تا ابد هر چه گـشایش به فـدای گـره‌ای            که چـنـین کرد پـنـاهـنـدۀ این مـقـبـره‌ام

نـفـس فــاطــمـی‌اش راه نــشـانـم داد و            اربعین خورد رقـم ناب‌ترین خاطـره‌ام

شده‌ام بی‌سر و سامان دو تا شش گوشه

هرچه دارم همه قربان دو تا شش گوشه

خوش به حال شب تاری که تو گردی سحرش            کعبه یعنی دل هر کس که شد عشقت گوهرش

جان به قـربان همان گـرگ بیـابانی که            تاجِ هم صحبتیِ با تو نشـسته به سرش

پـدر و مـادر من بـاد بـه قـربـان کـسی            که گذشته است به عشق تو ز مادر پدرش

جان به قربان بزرگی که شده همچو سگان            کـاسه لـیـسیِ غـلامان تو تـنهـا هـنرش

جز تو اصلا چه سپهری است که سهمش بشود            حضرت مهدی موعود بگـردد قـمرش

من کـی‌ام مـدح شهـنـشاه سـماوات کنم

»کار من نیست که بنشینم و املات کنم»

منِ دل مُـرده که در وادی غـم‌ها ماندم            دور از فـیـض مسیحـای مسیـحا مانـدم

عـشـقـتان شد پـر پـرواز دو عـالـم امـا            مـن اسـیــر اگـر و شـایـد و امـا مـانـدم

حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد            بین طـوفـان بلا بی‌کـس و تـنهـا مانـدم

اربـعـیـن رفـت و نـدادنـد محـلم اصـلا            آه از قـافــلـۀ کـرب و بـلا جـا مــانــدم

کـورتـر شد گـره‌ام هـر چه تـقـلا کردم            من فـقـط منتـظـر روضه زهـرا مانـدم

روزگاری شده که روز، شب تاریک است

خوب کن حال مرا فاطمیه نزدیک است

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

چه گنهکار چه مؤمن همه مهمان هستند            حـضـرتِ خـیـرسانِ هـمگـان می‌آیـد

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن قالب شعر : غزل

ای جـانِ جانِ جانِ جانم یا أباالمـهـدی            ای تـا ابـد نـام و نـشانـم یا أباالـمهـدی

وقت سحـر هر دانۀ انگـور می‌گـوید:            ای بـاغـبـانِ مـهـربـانـم یا أبـاالـمـهدی


این آتش دیـریـنه‌ام را شعـله‌ور تر کن            بـگـذار بی‌تـابت بـمـانـم یا أباالـمهـدی

دستان تو مثـل حـسن آورده رزقـم را            ای بـانیِ هر لـقـمه نـانم یا أباالـمـهدی

قند مکرّر! یا حسن! ای حُسنِ مادرزاد            شـیـریـنیِ طـعـم دهـانـم یا أباالـمهـدی

قسمت شود در سامرا در جشن میلادت            در صحن، مولودی بخوانم یا أباالمهدی

امشب به عشق تو؛ دوباره عهد می‌بندم            با حضرتِ صاحب زمانم یا أباالمهدی

هر صبح مشتاقانه «وَاكْحَلْ ناظِري» خواندم*            روشن شـود تا دیـدگـانم یا أباالمـهـدی

بر قـامتِ زیبای فرزندت همین جمعه            آمین بگو دردت به جانم یا أباالمهدی!

: امتیاز
نقد و بررسی

* فرازی از دعای عهد: وَاكْحَلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ، و با نگاهي از من به او ديده‌ام‏ را سرمه بنه، و در گشايش امرش شتاب كن.

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

دوره‌گردی می‌کنم دور و برت بابُ‌الکرم            من گدایی می‌کنم در محضرت بابُ‌الکرم

ای یکی مـانـده به آخـر ای امـامِ دلـربا            من دخیل افتاده‌ام پشتِ درت بابُ‌الکرم


زادۀ دهــم ولـی اصـلاً هـدایـت زاده‌ای            نامِ زیبای حسن شد زیـورت بابُ‌الکرم

صاحب عصر و زمان را تو پدر هستی و عشق            ای بـقـربانِ گـلِ نـام آورت بـابُ‌الکـرم

یا امامِ عسکری وا کن دری بر روی من            چون سیاهی می‌شوم در لشگرت بابُ‌الکرم

سامرایت را هوس کردم بده یک تذکره            خواهشاً دعوت‌نما این نوکرت بابُ‌الکرم

گرچه کمتر می‌شود یادت میانِ روضه‌ها            می‌کِـشم آقا خجـالت در برت بابُ‌الکرم

نامِ زیبایت که گفتم هستی‌ام آتش گرفت            یادم آمد از عموی مضطرت بابُ‌الکرم

یا امامِ عسکری حالا که پهن ست سفره‌ات            روضه می‌خوانم فقط از مادرت بابُ‌الکرم

پیشِ چشمانِ حسن نیلوفری شد صورتش            گریه کن قربانِ چشمانِ ترت بابُ‌الکرم

فاطمیّه می‌رسد رزقی بده از اشک و آه            می‌رسد ناله ز سمتِ حنجرت بابُ‌الکرم

دستِ من برگیر جانِ مهدیت، گرچه بدم            دوره گردی می‌کنم دور و برت بابُ‌الکرم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر ولادت امام عسکری تغییر داده شد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید. البته به روایتی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها چهل روز بعد از شهادت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است که مصادف با ولادت امام عسکری است لیکن عنوان فاطمیه مختص روایات ۷۵ ( فاطمیه اول) و ۹۵ روز ( فاطمیه دوم) بعد شهادت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم  است.

فاطـمـیّه آمده رزقـی بـده از اشک و آه            می‌رسد ناله ز سمتِ حنجرت بابُ‌الکرم

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مسدس ترکیب

کسی که ماه شب چـارده اسیرش بود            سرِ تمامی افلاک، سر به زیرش بود
کسی که دست خدا دستِ دستگیرش بود            هزار چشمۀ جوشان پی کـویرش بود


بهشتِ حُسن، گل حُسنِ بی‌نظیرش بود            صفات حضرت الله در ضمیرش بود
ببین که خانه هادی چه محشری شده است
بیا طلیـعـۀ مـیلاد عسگری شده است

تـمـام پـهـنـۀ عـالـم شـکـوفـه بـارانش            فـرشـته‌ها و مـلائـک طـلایـه‌دارانش
به وسعت دو جهان، خوان ریزه خوارانش            فـرشـتـه‌هـای خـداونـد هـمـجـوارانش
جـحـیم شعـله‌کـشان از فـراق یارانش            بهشت گـشته بهـشت از گل بهـارانش
به بارگاه سعادت، زمان هم عهدی ست
سرود اهل زمین، ذکر یا اباالمهدی ست

ز عرش، حضرت جبریل بر زمین پُل زد            ز فرش، دیده عالم به عرشیان زُل زد
لـبـم به مـدح گـل فـاطـمـه تـوسـل زد            دلـم به مـصحـف آیـات او تـفـعُّـل زد
شکوفه‌های سرشکم یکی یکی گل زد            مِیِ جـنون ز خروش تحـیرم غـل زد
دوبـاره خاص‌تـرین بنـدۀ خـدا شـده‌ام
کـبــوتـر حــرم امـن ســامــرا شـده‌ام

کـتاب نـوکـریم را مـرور کـردم بـاز            شکـسـتـه‌های دلـم را بلـور کردم باز
قـیـامـتی به دل اهـلِ نـور کـردم بـاز            به ذهنِ خلوتِ شعرم خطور کردم باز
ز صحن‌های حریمش عبور کردم باز            نگاه، مثل سلیـمان به مـور کردم باز
خمیده سرو قـدم، در حریم هجـرانش
چه خوب می‌شد اگر می‌شدیم مهمانش

به شوق و ذوق زیارت، دلم چه محزون شد            مسیلِ کـوثرِ چـشمم شریعۀ خـون شد
فراق دیدم و قـلبم دوباره مجـنون شد            کـتیبه‌های حرم آه… سِرِّ مکـنون شد
کبـوترم که غـریـبانه بـاز مدفـون شد            نگو که نوکرت از این حریم بیرون شد
دلم گرفته در این روزها برای حسن
خـدا کـند بـشود باز، سـامـرای حسن

: امتیاز

مدح و ولادت امام عسکری علیه‌السلام

شاعر : محسن صرامی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

با تو در نسل حسین ابن علی آمد حسن            شادمان از این ولادت بوده صد درصد حسن

تو شدی ابن الرضای سـوم این خاندان            پس نوشتم سامرا ابن الرضا، مشهد حسن


با دلیـل آقـای ما نامت حـسن بـرداشته            چونگه این خیل گدا، قطعاً می‌خواهد حسن

هیچ کس نشنیده که سائل به هر دینی، شود            از جوار مضجع تو دست خالی رد حسن

هشت جنت را اگر یکجا ببخشد حق به من            تو نباشی ارزنی حـتی نمی‌ارزد حسن

آن حسن که نه حرم، نه صحن، نه گلدسته‌ای            لااقل داری به عشق آن حسن گنبد حسن

خلق می‌گویند خورشید آمده روی زمین            وقـتی از کوچه شبـیه ماه می‌آید حـسن

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

با دلیـل آقـای ما نامت حـسن بـرداشته            آخر این حد سائل و محتاج می‌خواهد حسن

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر ولادت امام عسکری خذف شد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید. البته به روایتی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها چهل روز بعد از شهادت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است که مصادف با ولادت امام عسکری است لیکن عنوان فاطمیه مختص روایات ۷۵ ( فاطمیه اول) و ۹۵ روز ( فاطمیه دوم) بعد شهادت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم  است.

فاطـمیه آمده دنیا ز بـسکه مـادری‌ست            از همین آغاز داد از داغ زهرا زد حسن

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : امیر عظیمی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفتعلن مفتعلن فاعلن قالب شعر : مخمس

تـلالـوء ‌نــور خــدایـی‌ حـسـن            جـمـال ذات کـبـریـایـی ‌حـسن
خـدا، خـدا‌، خـدانـمـایی‌ حـسن            ذکـر شـریف تو چـه‌ها می‌کند


حسن‌ حسن” شور بپا می‌کـند

ای گـل خـوشـبوی عـلی‌النّـقی            مــیــوۀ مـیـنـوی عـلـی‌الـنّـقـی
آیــنــۀ روی عــلــی ‌الــنــقّــی            مـدیـنـه شـد مـدیــنـۀ دیـگـری
به یمن مـیلاد تو ای عـسکری

مـادر تو سـلـیـل و بابا، عـلـی            یــازدهـم جـلــوۀ بـابـا، عــلـی
یـا عـلـی و یـا عـلـی و یا عـلی            شکـر خـدا فـاطـمـه دلـشاد شد
کف بزن عـالـم حـسـن‌آباد شد

قبله حسن، مسجد و منبر حسن            کعبه حسن، منا و مشعر حسن
حـجِّ قـبــولِ حـیّ داور حـسـن            کعبه به طوف حرمت مشتری‌ست
حج حقیقی، حسن‌العسکری‌ست

یـا قـمـر ابـن قـمـر ابـن قـمــر            منکر نـور تو شود کور و کر
ای پــدر نــاجـی‌ نــوع بــشـر            به عالمی امن و امان از شماست
مهدی‌صاحب‌الزمان از شماست

جـمـال بی‌مثال ‌حق، ای‌ حسن            تـجـلّـی جــلال هـر پــنــجتـن
پرده‌نشین باش گه از مرد‌ و‌ زن            نـور تو بـایست وسـاطـت کند
شیعه به عصر غیبت عادت کند

شـیــر درنــده شــده رام شـمـا            کـنـگــرۀ عــرش مــقـام شـمـا
هشت بـهـشت است بـنـام شما            پرنده روح تو محـبوس نیست
حـقـیقت امام مـحـسوس نیست

هـوایـی‌ام، مـرا بـبـر تـا حـرم            بـه خـانـۀ خـدا بـبـر، تـا حـرم
بـاز بـه سـامـرا بـبـر تـا حـرم            «ای حـرمت قـبلۀ حاجـات ما
یاد تو تـسبـیح و مناجـات ما»

دوبـاره مست‌ مستمستم کنید            مـستِ میِ روز الـسـتـم کـنـیـد
با دو حسن، خـدا پـرستم کـنید            لـعــن بــنـی‌امــیّــه روی لـبــم
شکر خـدا، من‌ حسنی ‌مـذهـبم

سلام بر دو نـور در مشرقـین            سـلام بـر دو دلـبــر عـالـمـیـن
سلام ما بر حسن و بر حـسین            مـرغ دلـم بـه سـامـرا می‌رود
حسن به لب، به کربلا می‌رود

سلام بر خـسرو خوبان حسین            سلام بر شـاه شـهـیدان حـسین
سلام بر امـام عـطـشان حسین            ای که فلک از عطشت سوخته
داغ تـو را خـدا به دل دوخـته

: امتیاز

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : مرضیۀ عاطفی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن قالب شعر : غزل

رفته ست با صد شاخه گل خیل گدا امشب            اینجا نباش ای دل برو در سامرا امشب

حاجاتِ خود را دستچین کن یک به یک بردار            زانو بزن در محـضرش با اولـیا امشب


شد صاحبِ دوّم حسن زهـرایِ مرضیّه            سائـل بـیا! شد مـوسـمِ نان و نـوا امشب

گفتیـم یابنَ الـهـادی الأمّـه؛ نـگـاهی کن            با مرحمت بر حالِ ما درمانده‌ها امشب

ای خـوشـۀ انـگـورها بی‌تـابِ دسـتـانت            ای حُسنِ نام آور! تویی مشکل گشا امشب

ما را به لطفت یا امام عسکـری دریاب            مسرورمان کن جانِ مهدی با دعا امشب

صاحب‌زمان در جشن میلاد تو با لبخند            یک مجـلس جانـانه‌ای کـرده بـپا امشب

با صد هزاران شوق حاضر کرده عیدی را            در خیمه‌گاهش حضرت بابایِ ما امشب

شالِ سفـیدش روی شانه می‌بـرَد دل را            بر قامتش خوشتر نشسته این عبا امشب

شـاعـر بـرایـش یـازده بـیـتِ کـم آورده            تا شـاد بـاشی داده بـاشـد بـی‌ریـا امـشب

عـیدیِ ما دیـدارِ رویش باشد و ای کاش            امضا بفرماید ظهـورش را خدا امشب!

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مغایرت با مضامین زیارت جامعۀ کبیره « وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِياءِ، وَسُلالَةَ النَّبِيِّينَ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلِينَ » و عدم رعایت شأن انبیا؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور حفظ بیشتر شأن انبیاء الهی و پیروی از فرامین و آموزه‌های ائمّه، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

حاجاتِ خود را دستچین کن یک به یک بردار            زانو بزن در محـضرش با انبـیا امشب

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : اسماعیل تقوایی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

هشـتـم مـاه ربـیـع الـثـانی آمد دلـبریی            در مدیـنه کودکی زیبا ز نسل حیدری
از گلستان ولا گشته شکـوفا غـنچه ای            تا کـند اهل ولا را بـعـد بـابـا رهـبری


مرحـبا گـویان شده کل ملائک بهر او            هدیه داده برزمین حق باز زیب و زیوری
باز بگـشـوده خزائن را خداوند جـلـیل            تا کند اعطا بر این دنیا یگانه گوهری
با گل سوسن بهاری گـشته ایام خزان            برمشام جان رسد از او شمیم عـنبری
شاکر درگاه حق گردیده مولامان نقی            ماه در آغوش خورشید است نیکو منظری
گشته بر پا در مدینه مجلس جشنی بپا            شیـعـیان شادنـد چون آمد امام دیگری
او امــام یــازده بـاشـد مــیــان اولــیــا            نام زیبایش حسن، ابن الرضا و عسکری
باشد این آقا پدر بر مهدی صاحب زمان            معدن علم زمان ست و خدا را مظهری
مرغ دل دارد به میلادش هوای سامرا            تا زند شادانه درصحن حرم بال و پری

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

در ربیع الثانی و هـشـتم نـماید دلبری            در مدیـنه کودکی زیبا ز نسل حیدری

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : محمدحسین رحیمیان نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

امشب که کار و بار گدایان گرفته است            بوی بهـشـت عـالـم امکان گرفته است

حاجات ما روا شده بـاران گرفته است            عالم تمام، ذکر حسن جان گرفته است


شکر خدا که روزی من لطف مادری است

امشب حسن حسن حسنم جور دیگری است

شادند عرش و فرش به شادی اهل بیت            غوغای دیگری است به وادی اهل بیت

روح الامین شده است منادی اهل بیت            واکـرد چـشـم، نـائب هـادی اهـل بـیت

امشب چه عاشـقـانه عـطا می‌کـند خدا

حاجـات را نـگـفـتـه روا می‌کـنـد خـدا

هـم نور چـشـم مـادر عـالم تویی حسن            هم جـانـشـین حـیـدر عـالم تـویی حسن

پشت و پناه و سرور عـالم تویی حسن            ابن الـرضای آخـر عـالـم تـویی حـسن

جان و دل نـقـی و جـواد و رضا تویی

چشم و چـراغ و آبـروی سـامـرا تویی

نازد به خود خدا که تویی از مظاهرش            کعـبه گرفته غـم که نبـودی تو زائرش

قرآن نموده فـخـر که هستی مفـسـرش            ایران بها گرفت، تو گـشتی مسافرش۱

بـالا نــوشــتـه‌انـد عَـلَـم عــزت تــو را

هر جا رسـیـده پـات شده سُرِّ مَن رَأیٰ

یوسف تو و زمین و سماوات مشـتری            از هر چه گـفـته‌اند و نوشـتـند بهـتـری

دارد امـامتت به جهـان لطـف دیگـری            کار تو هست مهـدی مـوعـود پـروری

ایـل و تــبـار مـن بـه فــدای مــقـام تـو

مـنـجـی عـالـم اسـت مــریـد مـرام تـو

آقا اجـازه! خـاک درت می‌شـویـم مـا؟            پروانـه‌هـای دور سـرت می‌شـویم ما؟

مشـمـول نـدبـه سـحـرت می‌شـویم ما؟            یعـنـی فـدایـی پـسـرت مـی‌شـویـم مـا؟

قـربان یک نـگـاه تو جـان و جـوانی‌ام

من را بغـل بگـیر که صاحب زمانی‌ام

مات از هـنر نمایی تو مانده این زمین            بعد از هـزار سال تویی محـشر آفرین

لب تـر کن ای امـیـر، بیـایـند مؤمـنـین            پـای پـیـاده، کـربـبـلا، روز اربـعـیـن2

آنـانکـه زیـر سـایـۀ تـو بـا خـدا شـدنـد

دیـوانـه مســیـر نـجـف، کـربـلا شـدنـد

: امتیاز
نقد و بررسی

۱ـ طی الارض امام حسن عسکری علیه السلام به جرجان (گرگان): در سال ۲۵۵ هجری قمری یكی از اهالی گرگان به نام جعفر بن شریف جرجانی عازم مكه شده و در بین راه به سامرا می ‌رود تا وجوهات شرعی مردم منطقه را به امام عسگری (ع) تحویل دهد، امام خطاب به او می‌فرماید كه به شهرت برگرد، ۱۹۰ روز بعد مصادف با صبح روز جمعه سوم ربیع‌ الثانی به موطن خود می ‌رسی، به مردم اعلام كن من غروب همان روز نزد مردم آن منطقه خواهم آمد و این امر محقق می‌ شود

حضرت پس از حضور در گرگان می‌فرمایند: من به جعفر بن شریف وعده داده بودم که آخر همین روز به اینجا بیایم. نماز ظهر و عصر را در سامرّا خواندم و به سوی شما آمدم تا تجدید عهد نمایم. و اکنون در میان شما هستم تا پرسش ها و حاجت های خود را مطرح سازید. ( الخرائج راوندى ۴۲۴/۱؛ بحار الانوار ج ۵۰ ص ۲۶۳)

۲ـ اشاره به حدیث امام عسکری در مورد صفات پنج گانه مومن که یکی از آنها زیات اربعین است.

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

ای جـلـوه گاه نـور، سـلام ای امـام من            زیـبـا جـواب مـی‌دهـی آقـا ســلام مـن
کی می‌شود بمن تو بگـویی؛ غـلام من            من دلخوشم که هست به وصفت کلام من


من نام عسگری چو بخوانم حسن شوم
با تو دوبـاره ذاکـر جـانـم حـسـن شـوم
خوبـیِ نـوکـریِ تو این اسـت یا حـسن            نوکر شود ز هـیـبت ارباب، بت شکن
دل می‌بری ز دست، به زلف شکن شکن            جان پـروریِ تو شود احـیای روح من
فصل تو چیست؟ موسم هم عهدی است و بس
اسلام را بقـا ز اباالمهـدی است و بس
با تو به مهدیِ تو چه نزدیک می‌شویم            بی تو خـدا گـواه که تـاریک می‌شـویم
با تو پُـر از تـبـسم و تـبریک می‌شویم            بی تو جـدا ز هر عـمل نیک می‌شـویم
ای کـه امــام دیــن و امــام هــدایــتــی
ما را بـه افـتـخـار قـدومـت عـنــایـتـی
ای مــقــدم تـو در دل اهــل ولا امـیــد            میلاد بـا صـفـای تو مـوعـود را نـویـد
ایام تو بـرای جـهـان مـوسـمـی جـدیـد            در روزگـار تو شـود آیـات حـق پـدیـد
ای نـسل تو عـصـارۀ نـسـل ابوالـبـشر
صُلب تو جـایـگـاه مـبارک ترین پـسر
ای معـدن شجـاعت و ای کـوه اقـتـدار            فصل تو هست فـصل شکـوفاییِ بهـار
مِهر از تو بُرده جلوه و ماه از تو شرمسار            نام حـسـن مـبـارکت ای صاحبِ وقـار
ای که بهشت با همه آفاق مست توست
بخشش هرآنچه هست ز انفاق دست توست
این برترین سرور و سرود ولادت است            مـولای مـا امـام هُـمـام سـعـادت اسـت
ما را به محضر تو اماما، ارادت است            نامت طلایه دار جهـاد و شهادت است
ای سـبـک زنـدگـیِ تـو روح مـبـارزه
دوران تـو نــویــدِ فـــتـــوح مــبــارزه
تو آمـدی که جـام غـدیـر آیـد از پِی‌اَت            راه عـلـی و نـام غـدیـر آیـد از پِـی‌اَت
مفـهـوم انـسـجـام غـدیـر آیـد از پِی‌اَت            تا آخـریـن امــام غـدیـر آیـد از پِـی‌اَت
بابـا در انـتـظـار تـو غـرق نـگـاه بـود
زهـرا در انـتـظـار تـو دیده به راه بود
خُلـق خـوشت مـعـلم اخـلاق انـبـیـاست            روی مــهِ تـو آیــنـۀ جــمـع اولـیـاسـت
تقـوای تـو مـعـادل تـقــوای اتـقـیـاسـت            اخلاص تو خلاصۀ اخلاص اوصیاست
قرآن به وصفت حضرت تو غرق آیه شد
اسـلام در پــنـاه شـمـا زیـر سـایـه شـد

: امتیاز

رباعی های ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : حسن ثابت جو نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : رباعی

عـالـم شده شـاد از بـرکاتش امشب            گـردیـده امـان از صـدقـاتش امشب

لـبــریــز شــده بـیـت امــام هـــادی            از آل رسـول و صلـواتـش امـشـب


*******************

هادی به بغـل یـار و حـبـیـبی دارد            آغـوش پـدر چه بـوی سیـبـی دارد

یک مرتبه اهلِ حجره گـفـتند حسن            دیــدنـد پــدر حـالِ عــجـیـبـی دارد

*******************

عـشــقِ ابــدی و ازلـی آمـده اسـت            در شام سـیه، نـور جـلّی آمده است

با ذکر سـلام و نغـمه‌های صلـوات            دوّم حـسـن از آل عـلـی آمـده است

*******************

امشب شبِ مـیـلاد شهِ ذوالمِنن‌ست            صورت چو مهِ كامل و خورشيد تن‌ست

در چهرۀ او حیدر و زهرا پیداست            از آلِ محمّد است و دوّم حسن ست

*******************

امشب سرودِ بزمِ کریمان خوش آمدست            وقتِ طلوع شمسِ ولا، نورِ سرمد ست

میلادِ حضرتِ پسرِ هادی النقی‌ست            ابـن الرضـای سـوّم آل مـحـمّـدست

*******************

شبِ عید است و شبِ جشن و سرور و نغمات            شبِ لطف است و شبِ بخشش و جود و حسنات

بهرِ شادیِ دلِ یوسفِ زهرا بفرست            بر قدوم پدرِ حضرت مهدی صلوات

: امتیاز

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مسمط

عرض حاجت با تو دارم یا امام عسکری            ای خدایت داده بر خلق دو عـالم برتری

ای گدایت را به خیل شهریاران سروری            خاک پایت زُهره و خورشید و ماه و مشتری


ماه رویت احـمدی و تیغ نطقت حـیدری

عـید مـیـلادت مـبارک یا امام عـسکری

ای چراغ تـابـنـاک حُسن حیّ ذوالجـلال            یافته خورشید گـردون از تجلاّیت کـمال

تا ابد مـاه ربـیـع الـثّـانی‌ات مـحـو جمال            ماه حُسنت بی‌قرین و مهر رویت بی‌زوال

آفتاب طـلـعـتـت را تـا ابـد روشـنـگـری

عـید مـیـلادت مـبارک یا امام عـسکری

دل اگر سیـنـا بود طـور تـجـلایش تویی            موسی ار آوای حق بشـنـید آوایش تویی

کیستم من عبد، آن عبدی که مولایش تویی            آخرین دُرّ خدا مهـدی‌ست دریایش تویی

آن‌که بر عیسی کند روز ظهورش سروری

عـید مـیـلادت مـبارک یا امام عـسکری

خط حسن، خالت حسن، خُلقت حسن، خویت حسن            پای تا سر حُسن در حُسن و گل رویت حسن

کُنیه‌ات ابن‌الـرّضا و نام نـیکـویت حسن            موی و روی و قدّ و خدّ و چشم و ابرویت حسن

حُسن‌ها گشتند در بازار حُسنت مشـتری

عـید مـیـلادت مـبارک یا امام عـسکری

هم تویی آئـیـنـۀ حُـسـن خـدای ذوالمـنـن            هم تویی در چـارده وجه خـدا دوّم حسن

هم دهم مولای عالم بر جمالت بوسه زن            هم به جسم سامره جان می‌دهی از فیض تن

هم به عالم می‌کند فیض تو سایه‌گستری

عـید مـیـلادت مـبارک یا امام عـسکری

سامره روشنگر دل کعـبۀ جان من است            سامره عطر نسیمش روح و ریحان من است

سامره ریگ روانش دُرّ غلطان من است            سامره دامان سبزش باغ رضوان من است

سامره صحن و سرایش کرده از من دلبری

عـید مـیـلادت مـبارک یا امام عـسکری

ذرّه بودم مـحـو خـورشید جهـان‌آرا شدم            قطره بودم وصل بر دریا شدم، دریا شدم

کـز سـعــادت ذاکــر ذرّیــۀ زهــرا شـدم            عاشق قـبـر تـو و سـرداب سـامـرّا شـدم

خوش بود آنجا کنم در وصف مهدی شاعری

عـید مـیـلادت مـبارک یا امام عـسکری

: امتیاز

مدح و ولادت امام عسکری علیه‌السلام

شاعر : حسن ثابت جو نوع شعر : مولود یه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

بوی عطرِ عشق و شیدایی رسید            فـصلِ زیـبای شـکـوفایی رسید

از مـیـان عـرش آوایـی رسـیـد            ای گـدایـان وقـتِ آقـایی رسـیـد


دعــوتِ بــزمِ تــوّلا گـشـتـه‌ایـم

باز هم مهـمان زهـرا گـشـته‌ایم

آمـده هــنـگـامِ ادخـال الـسـرور            آمـده روشنـگـر ذات الـصـدور

آمده فـرزنـدی از جـنـسِ بلـور            آمــده مـعــنـیِ نــورٌ کــلُّ نــور

او حسن از نسلِ پاک حیدری‌ست

نـام او مولا امامِ عـسکـری‌ست

آمـده فـکـری بـر ایـن آدم کـنـد            آمـده دردِ جـهــان را کـم كـنــد

غـصه‌های شیعـیان مرهـم کـند            مهدي‌اش را هـديه بر عـالم كند

ای به شیعه لطفِ تو دائم سلام

ای ابا الحجّـت، ابا الـقـائم سلام

السلام ای شمس روح افزای عشق            السلام ای نورِ بی‌هـمتای عشق

السلام ای مهربان مولای عشق            السلام ای حضرت بابای عشق

کن دعایی یارِ هم عهـدی شویم

تا به پـیری نوکـرِ مهـدی شویم

: امتیاز

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

سرمان گرمِ عطش بود، که باران آمد            ابر رحـمـت به سر خـاک بـیـابان آمد

کنج این خـلوتِ سرمازده می‌لـرزیدیم            که نـگـاه تـو به امـداد زمـسـتـان آمـد


تـلـخـیِ کام همه با دَم تو شـیـرین شد            تا به لبـها عسلِ ذکر "حسن جان" آمد

تا فـضای دهـن از نام همه خـالی شد            گـلِ ذکـر تو به مـهـمـانـیِ گـلـدان آمد

تا که دیـدند گـدای تـوأم و خاک نشین            دیـدم از سمت تو قـالـی سـلیـمـان آمد

افتخار است، که در خانۀ تو پادری‌ام

همه جا جار زدم خاک درِ عسکری‌ام

ای که قلبم شده با عشق تو آرام، سلام            به شما می‌دهد این سائل گـمنام، سلام

به شکـار دل من آمـدی و صیـد شـدم            پس به تو می‌دهم اینجا وسط دام، سلام

آمدی میکـده را مست قـدومت کردی            همنـوا با لب ما داده به تو جام، سلام

گرچه بین قفس انداختنت؛ اما بعد ...            به شما داد همان شیر، که شد رام، سلام

حسرت روی تو را داشت، ولی هر شب و روز            داد کعـبه به تو با جامۀ احـرام، سلام

عشق ما پای قدوم تو سر انداختن است

کارمان پیش نگاهت سپر انداختن است

حـاضـرم نـذر نگـاهـت بـدهـم دنیا را            تا که شـایـد بـدهـی راه، تـو آقـا ما را

بـرگـۀ نـوکـری‌ام را نکـنی تا ... آقا !            دارم امّیـد، که رویـش بزنی امضا را

گم شدم از نظر خلق، به عشق تو فقط            تا نـشـانـم بـدهـی گـنـبــد ســامــرّا را

کاش یک شب بشوم خادم صحن حرمت            تا که جـارو بکـشم خاکِ کفِ آنجا را

می‌دهم قول، اگر زائر صحن تو شدم            بکـنـم نـوکـری تـک تـک زائـرها را

با دعاهای تو و حضرت هادی پدرت

کاش یک روز، بیایم حرمت با پسرت

تو دعـا کن که دعـاها به ثـریـا بـرسد            تا که امـر فـرج از عـالـم بـالا بـرسـد

مستـجـاب است دعـاهای تو حـتماً آقا            پس بخواه آخر این قصه به فردا برسد

آه، یعـقـوب، بکـن رحـم به کنعـانی‌ها            تو دعا کن که مگر یوسف زهرا برسد

جسم بی‌روح همه منتظر هوی شماست            کاش بر پیکـر این قـوم، مسیحا برسد

تو دعا کن که پس از این همه یلدای فراق            صبحِ موعودِ خدا؛ روزِ خوشِ ما برسد

بـانـی اصـلـی مـیــلادِ گـلِ لـبـخـنـدت

سال بعدی بشود کاش، خودِ فـرزندت

: امتیاز

مدح و ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : رضا آهی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

بـار دیگـر فـضـا مُـعَـطَّـر شـد            هـمه جـا روشـن و مُـنَـوَّر شـد

حاصلِ عشقِ بینِ شمس و قمر            پـسری شد که تاج هر سر شد


زد قـــدم مــــیــوۀ دل زهـــرا            شـادی مـا دو صد بـرابـر شـد

غـم فـراری شد و شـعـف آمـد            اینچـنین غصه هـایمان سر شد

حـسـن دیـگــری ز آل عــلــی            آفـــریــده بـه دسـت داور شــد

مـژده آمـد!! کـه دلـبــری آمـد

شـب مـیـلاد عــسـکــری آمـد

گــوهــری از دلِ جـنــان آمــد            مـــاه تـــابـــان آســمــان آمــد

مـــاورای تــمــام خــوبــی‌هــا            دُرِّ دریـــا انـیــس جــان آمـــد

اخـــتــر تــا ابــد فـــروزنـــده            پـا نـهــاد و ز بــی‌کــران آمـد

گـل گـلــزار حـضـرت خـاتــم            بــاب تــقــوای خــانــدان آمــد

پــارۀ قـلـب حــضـرت هــادی            پــدر صـاحـب الــزمــان آمــد

ما هـم از یـمن مـقـدمش شادیم

صـلـواتـی بـر او فــرسـتـادیـم

در پـسِ چـهـره‌اش قـمـر دارد            چون خـدا لطف مستـمـر دارد

خـاتـم الانـبـیـاء به خـود نـازد            که تـبارش چـنـیـن پـسـر دارد

نـوۀ شـیـر قـاطـعـاً شیـر است            تا چـنـان مـرتـضـی پـدر دارد

غـرق در بوسه می‌شـود زیرا            بس که لعـل لـبـش شکـر دارد

کوری چـشـم دشـمـنـان عـلـی            نـخـل شـیـر خــدا ثــمــر دارد

ای فـدایـش شـود تـن و جـانـم

مست ذکر حـسن حـسن جـانـم

صاحبِ حُسن و اهل احسان است            درد ما را همیشه درمان است

مـثـل اجــداد طـاهــریـنـش او            کرمش بی حـد و فراوان است

در قـیـامـت مـحـبـتـش به خـدا            بهترین رکن و اصل میزان است

هـرکـسی دم زد از ولایـت او            اهل تقـوا شد! اهل ایمان است

ز مـرام و ز لـطـف بـی‌حـدّش            سائل درگهـش غزلخوان است

شکر حق را که با صفا هستیم

عـبـد آقـای سـامــرا هـسـتــیـم

می‌نـویـسـم ز خـصلت نـامـش            دلِ عــالــم اســیــرِ در دامــش

در دو دنیا به ما شرف بخـشد            طـعـمِ شـیـریـن گـنــدمِ بـامـش

کس ندیـده! قـسم به حق جایی            بـه بـــزرگـی خـان اکــرامـش

صـاحـب تــاج پـادشـاهـی شـد            هرکه نوشـیده بـاده از جـامش

شکر یزدان که از ازل شده‌ایم            قــطـره‌ای از یــمِ غــلامـانـش

با چـنین سروی چه غـم داریم

با نگـاهـش دگر چه کـم داریم

: امتیاز